عبدالله اسفندياري، مدير حوزه سينماي معناگرا بنياد سينماي فارابي و تهيه كننده سينما و عضو هيات داوري بخش بين الملل سينماي معناگرا در گفت وگو با خبرنگار سينمايي "مهر" در مورد سينماي معناگرا و قرابت ها و تفاوت هاي آن با سينماي ديني گفت: سينماي معناگرا از موقعي كه مطرح شده ، بحث هاي زيادي را برانگيخته است كه اين واكنش ها نشان مي دهد كه سينماي معناگرا هنوز خوب تعريف نشده است و خيلي هاي اعتقاد دارند كه اصطلاح رسايي نيست . دليلشان هم اين بود كه مگر ساير فيلم ها بي معني هستند كه شما يك بخشي را گذاشته ايد به نام سينماي معناگرا؟ توضيحي كه ما ارايه كرديم اين بود. منظور ما از معنا ، معني نيست. همه فيلم ها معني دارند ، اما كلمه معنا در قياس با كلمه ماده و معنا و يا دراصطلاحات قديمي كلمه صورت ومعنا به كار مي بردند. بنابراين سينماي معناگرا معني ايش اين است كه يك نگاهي در فيلمساز وجود داشته باشد كه بواسطه آن به معناي نهفته در ظاهر رفتار و واقعيت ها و پديده هاي طبيعي و اجتماعي و تاريخي توجه كند. همانطوري كه درنگاه عادي زندگيمان متوجه اين مفهوم هستيم . مثلا شما مي گوييد : ما داشتيم مي آمديم ، نمي دانم قسمت چه بود . يك اتفاق پيش آمد كه به جلسه نرسيديم . لابد خيري در آن بوده است. همينكه لابد خيري در آن بود. يعني توجه به اينكه انگاري دست ديگري دركار است كه آن دست دارد علي رغم اراده ما و واقعيت هاي كه ما به مي بينيم . يك جور پديده ها و حركت ها و آدمها را هدايت مي كند و هدف غايي و كلي را دنبال مي كند . اين اگركسي اينگونه نگاه كند ، نگاهش به هستي نگاهي معناگرا است. پس بنابراين مي توانيم بگوييم معناگرايي و سينماي معناگرا ، سينماي است كه به همه واقعيت هاي اجتماعي و تاريخي و انساني توجه مي كند . اما سعي مي كند آن لايه هاي پنهان ومعاني نهفته در زير اين واقعيت ها را هم كشف كند و به آن دست اندازي كند . تاحدي كه مي تواند اجازه مي دهد چون واقعيت اين است كه ما نمي توانيم همه رازها و رمزهاي جهان را بگشاييم .
وي در ادامه افزود : حضرت حافظ مي فرمايند حافظ اسرار الهي كس نمي داند ، خموش ، اين جهان و كل هستي يك راز بزرگ است رازههاي فراواني نهفته است در اين هستي و گشودن اين رازها كار ساده اي نيست و ما همچنين ادعاي را نداريم اما حداقل اين است. كه مي توانيم به اين راز و رمزهايي كه درهستي پنهان است توجهه كنيم. سينماي معناگرا يعني سينمايي كه به اين راز و رمز توجهه كند. يعني قصه اش يك قصه واقعي است.مي تواند درهر ژانر سينمايي باشد. حتي مي تواند كمدي و تراژدي و ملودرام وحماسي باشد و در عين حال مي تواند معناگرا باشد و يا نباشد.
حالا سوال بعدي اين است. آيا معناگرايي معني ايش سينماي ديني است؟ عرض مي كنم : بله ، بخشي از آن ديني است. شايد بهترين بخشش ، شايد قله معناگرايي ديني باشد. اما صرفا ديني نيست. يعني كسانيكه متدين به اسلام و تشييع نيستند.ممكن است اين راز و مرزها را در هستي ببينند و ممكن است . يك نكاتي را كشف كنند. آنهم معني گرايي است . يعني آن نگاه به اين بن مايه و درون هستي معناگرايي است و ما اميدواريم كه هم درميان فيلم هاي خارجي بتوانيم . فيلم هاي معناگراي خوبي را پيدا كنيم و نمايش بدهيم . و هم درميان فيلمسازان ايراني كساني را داشته باشيم كه درسال، حداقل 4 يا 5 فيلم خوب معناگرا ساخته بشوند.
امسال، درجشنواره فكر مي كنم بيش از شش فيلم با گرايش معناگرايي وجود دارد كه البته بعلت حضور اين فيلم ها در بخش بين الملل و معناگرا، فقط 3 تا از اين فيلم ها را به نام "باباعزيز" به كارگرداني ناصر خمير و "يك تكه نان" ساخته كمال تبريزي و "خيلي دور ، خيلي نزديك" در بخش فيلم هاي معناگرا استفاده كرديم.
وي در مورد سينماي ديني و اظهاراتي كه برخي از كارگردانهاي سينما درمورد آن دارند و ارتباطش با سينماي معناگرا گفت: بعضي از دوستان به طعنه گفته اند كه سينماي معناگرا اسم مستعار سينماي ديني است . درحالي كه اينگونه نيست. بله مي تواند يك فيلمي ديني باشد و معناگرا هم باشد. وهمچنين معناگرا نباشد. اگر يك فيلمي مثلا در باره تاريخ اديان ساخته شود و صرفا ظواهر تاريخ اديان را ببيند. اين معناگرا نيست. اما همان فيلم اگردروجه تاريخي سعي كند. به بطن ماجرا هم توجه كند. طبعا معناگر است نظير: سريال "امام حسن" كه يك سريال ديني است. اما سريال معناگرا نيست. ولي فيلم روز واقعه يك فيلم ديني وهم معناگرا است. براي اينكه دراين فيلم، داستان اصلا با شنيدن ندايي توسط يك تازه مسلمان شروع مي شود كه ديگران اين ندا را نمي شنوند . اين همان راز و رمزي است كه وجود دارد.
در متن قصه فيلم درحقيقت تلاش مي شود آن راز و رمزي را كه در اين ندا وجود دارد به نوعي گشوده شود. اما سينماي ديني و معناگرا به هم نزديك هستند و همچنين سينماي انديشه و عرفاني و حقيقت مي توانند سينماي معناگرا باشند. بنابراين حوزه سينماي معناگر به يك معني وسيع تر از سينماي ديني و عرفاني و انديشه است.
عبدالله اسفندياري درمورد اين سوال كه عده اي اعتقاد دارند با راه اندازي سينماي معناگرا تلاش هاي ساليان گذشته درامر راه اندازي سينماي ديني كم رنگ و كم اثر شده، پاسخ داد: نه اين ديدگاه اشتباه است. كسانيكه اينگونه فكر مي كنند موضوع را به نظرمن درك نكرده اند. مثل كسانيكه بعضي مواقع نگران دين خدامي شوند. فكر مي كنند آنها دين خدا را حفظ مي كنند . درحالي كه خداوند مي فرماييد: ما خودمان فرستاديم و خودمان هم آن را حفظ مي كنيم. حالا برخي از دوستان فكر مي كنند . كسي قصد حذف آنها را دارد. نه اينگونه نيست. ما سعي مي كنيم به ارزشها و انسانهايي كه به آنها پايبند هستند، كمك كنيم تا درعرصه فيلمسازي معناگرايي حضور داشته باشند و كارهاي عميق و ارزشي انجام دهند. حضور گسترده همه فيلمسازان در اين عرصه باعث كمك به رشد سينماي معناگرا خواهد شد. ولي يك عده اي هميشه در طول تاريخ بوده اند كه فقط به ظاهرين دين بسنده مي كنند و ظاهر دين را مي بينند و از باطن آن غافل مي شوند . خب طبيعي است اين عده در طول تاريخ هم با دينداران و هم با هنرمندان و هم با معناگرايي جنگ داشته اند كه مي توان به نوعي آنها را "قشريون" ناميد. خب قشريون اين قضيه را نپذيرنند. انسان قشري خيري براي دين خدا ندارد. ضرر و شر نرسانند خوب است.
وي گفت: فكرمي كنم حرف آخر معناگرايي اين است : ما برون را ننگريم و قال را - ما درون را بنگريم وحال را. اگر مغز و جوهره دين اين باشد كه ارتباط دروني است، بنابراين هركسي بيايد دراين وادي بخواهد كاري انجام دهد. مي گوييم قدمت مبارك.
وي درتوجه ويژه به سينماي معناگرا و امكاناتي كه براي فيلمسازان قرارميگيرد، درمورد تعداد توليدات فيلم هاي معناگرا گفت: به طورطبيعي گرايش و نگاه برخي از فيلمسازان ، گرايشي معناگرا بوده است و آثاري هم دراين حيطه ساخته شده است،نظير روز واقعه به كارگرداني شهرام اسدي و قدمگاه به كارگرداني محمد مهدي عسگرپور و روز فرشته به كارگرداني بهروز افخمي وتولد يك پروانه به كارگرداني مجتبي راعي . اما ما آمديم يك بستر مهياتري ايجاد كرديم تا سطح كيفي و كمي توليداتمان بالا برود. بنابراين كارگردانهايي كه از قبل سابقه ساختن اين نوع آثار را داشتند با فهميدن اين قضيه با دلگرمي بيشتري مي آيند سراغ اين موضوع و اين توجه ويژه باعث مي شود فيلمسازني هم كه ممكن بود علاقه داشتند دراين عرصه فيلم بسازند ولي نگران بودند دلواپسي شان رفع شود و سعي كنند تواناييهاي خود را در اين حوزه آزمايش كنند. من فكر مي كنم بايد كاري انجام دهيم كه سينماي معناگر مخاطب عام به صورت گسترده داشته باشد. نظير فيلم هاي كه در آن سوي آبها ساخته مي شود. مثل: فيلم "مسير سبز" به كارگرداني "فرانك دربانت" كه با استقبال خوب مخاطب عام هم روبه رو شد. براي رسيدن به اين گونه توليدات بايد زحمت كشيد، از فيلمنامه خوب و بازيگري قوي بهره برد و بايد كلا تخصص هاي سينمايي را ارتقا بخشيد.
عبدالله اسفندياري درمورد تركيب داوران بخش سينماي معناگرا كه اكثريت آنها خارجي هستند گفت: علت اصلي اين كار واستفاده از داوران خارجي بعلت اين است كه اين بخش بين المللي است و طبعا دربخش هاي بين المللي بايد ازداورخارجي استفاده كرد. قانون اين است. يعني شما نمي توانيد تمام داوران را ايراني انتخاب كنيد پس اين ضابطه است. دليل دوم اين قضيه حضور تعدادي از فيلمسازان دربخش داوري است كه سابقه ساختن فيلم هاي معناگرا دارند. نظير"كريستف زانوسي". همينطور ما قصد داشتيم از "فرانك داربانت" فيلمساز سرشناس وكارگردان "دالان سبز" براي داوري دعوت كنيم، ولي ايشان به علت مشغله كاري نتوانستند درايران براي داوري حاضر شوند.
نظر شما